1403/02/14

1403/02/14

نقدی بر نقدِ یک نقد؛

چرا بیانیه منتسب به طلاب تبریز اتفاق مبارکی است

کد خبر : 542
19:35
1403/02/02

به نظر باید چنین بیانیه نویسی ها و بیان اندیشه های مخالف از طریق نوشتن را ستود و آن را اتفاق مبارکی دانست. بر خلاف تحلیل این نویسنده، اگر جامعه و حاکمیت در مقابل ابراز نظرات و سخن های گوناگون ایستادگی کرده و سعی در ساکت کردن آن داشته باشد، در آن صورت است که جامعه به سوی افراطی گری رفته و شاهد رفتارهای خطرناک میدانی از سوی صاحبان اندیشه های متفاوت خواهیم بود.

24 فروردین سال 1403 روز خاصی برای ورزش آذربایجان و تبریز بود. در چنین روزی بود که تیم فوتبال تراکتور در اولین بازی خود که با حضور بانوان هوادار این تیم برگزار می شد در برابر تیم ذوب آهن اصفهان بدترین شکست فصل خود در خانه را تجربه کرد. بانوان هواداری که در اتفاقی مبارک و بنابر گفته ها با مساعدت های استاندار جدید آذربایجان شرقی در نهایت توانستند به مانند بسیاری از شهرهای ایران فرصت حضور در استادیوم ورزشی و نظاره یک بازی فوتبال از نزدیک را داشته باشند.
 
چند روز بعد از این بازی فوتبال، بیانیه ای که نویسندگان آن خودشان را «جمعی از طلاب و اساتید عضو بسیج طلاب تبریز»  معرفی کرده اند در فضای مجازی منتشر می شود. بیانیه ای که مخاطب آن استاندار آذربایجان شرقی بود و نویسندگان آن انتقادات شدیدی را به دلیل آنچه مساعدت استاندار در ورود بانوان به استادیوم یادگار امام می دانند، به مالک رحمتی وارد ساخته اند. آنان با دادن «کارت زرد» به مالک رحمتی، ضمن اعلام نارضایتی شدید از حضور بانوان هوادار تراکتور در ورزشگاه، اعلام می کنند که چرا «استانداری که در دانشگاه امام صادق (ع) تحصیل کرده» و « از مشهد آمده» و در حالی که هم «فقهای دینی مخالف حضور بانوان در ورزشگاه هستند» و هم «زیرساخت های ورزشگاه آمادگی پذیرش بانوان را ندارد» اجازه چنین کاری را داده است. طلاب مذکور در انتهای بیانیه خود اظهار امیدواری کرده اند که «فقهای دانشگاه امام صادق (ع) برای دانش آموختگان خود اصول و احکام و خط قرمزهای دینی را یادآوری نمایند».
 
 بعد از انتشار این بیانیه مطلبی بدون نام در تعدادی از کانال های تلگرامی و پیج های اینستاگرامی منتشر شد که نویسنده مجهول آن، با واکنش به این بیانیه، آن را باعث افزایش «شکاف میان مردم و حاکمیت» دانسته و چنین بیانیه هایی را «باعث دو قطبی های بیشتر» در جامعه می داند. نویسنده فوق در نهایت با اغراق درباره این بیانیه آن را «باعث تقسیم جامعه به دو دسته موافقان و مخالفان» دانسته و با بیان اینکه چنین بیانیه هایی باعث دور شدن هر چه بیشتر بانوان از امر حجاب می شود، خود را نماینده نزدیک به چهار میلیون هم استانی اش گذاشته و می نویسد: «حال مردم آذربایجان شرقی از پدر معنوی استان حضرت آیت الله آل هاشم، امام جمعه محبوب تبریز و نماینده معزز ولی فقیه در استان انتظار دارند با ورود به موضوع این نامه، اجازه ندهند دیدگاه های شخصی عده ای، جامعهرا به سوی دو قطبی ببرد». فارغ از بقیه این به اصطلاح «تحلیل» نویسنده مجهول که گاه به نعل و گاه به میخ می زند، گاه در مقام نصیحت بانوان به رعایت حجاب برمی آید و گاه از استاندار می خواهد که به بحث حجاب اهمیت زیادی قائل شود و در کل تکلیف خودش با موضوع خودش هم مشخص نیست، نکته ای که در این مطلب مهم به نظر می رسد عدم تحمل چند سطر نوشته از سوی نگارنده است و این عدم تحمل تا جایی پیش می رود که هر چند مخاطب این بیانیه استاندار استان است، نویسنده از «پدر معنوی استان» می خواهد که وارد موضوع شود و جلوی این طلاب را بگیرد. امری که تنها در صورتی قابل قبول است که منتقدان حضور بانوان در بازی های فوتبال تراکتور، اقدام به تهدید کرده و با درگیری فیزیکی مانع حضور بانوان در استادیوم شوند، در حالی که چنین اتفاقی حداقل تا امروز اتفاق نیفتاده است.
 
 به نظر باید چنین بیانیه نویسی ها و بیان اندیشه های مخالف از طریق نوشتن را ستود و آن را اتفاق مبارکی دانست. بر خلاف تحلیل این نویسنده، اگر جامعه و حاکمیت در مقابل ابراز نظرات و سخن های گوناگون ایستادگی کرده و سعی در ساکت کردن آن داشته باشد، در آن صورت است که جامعه به سوی افراطی گری رفته و شاهد رفتارهای خطرناک میدانی از سوی صاحبان اندیشه های متفاوت خواهیم بود. به عبارت بهتر این انتشار افکار گوناگون هست که جلوی افراطی گری در جامعه را می گیرد. فارغ از اینکه این «جمعی از طلاب» در گفته های خودشان محق هستند یا نه، مسئله قابل توجه این است که این افراد نه با ایجاد درگیری فیزیکی و مقاومت میدانی در برابر حضور زنان در استادیوم، بلکه از طریق نوشتار نظرات خودشان را در این باب بیان کرده اند و حداقل بر خلاف ناقد آنها که خود را نماینده تمام مردم استان تصور می کند، خودشان را «جمعی از طلاب و اساتید عضو بسیج طلاب تبریز» معرفی می کنند!
 
سخن آخر اینکه بایستی با عادت دادن جامعه به نقد و نقادی و با تفاوت قائل شدن میان «پذیرش» و «تحمل» تفکرات مخالف، جامعه را به سوی «تحمل» نظرات مخالفان دعوت کرد، نه اینکه افرادی به مانند نویسنده نوشته مذکور خودشان را معیار تشخیص حق از باطل قرار داده و به نمایندگی از طرف تمامی مردمان جامعه، مشوق تک صدایی شده و خواهان شنیده نشدن سخنان مخالف بشوند.

برچسب های خبر (تگ)

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

ستاک