جنگ علاوه بر ویرانی، ترس و بدی هایی که دارد، روی دیگری هم به نام درس عبرت دارد که حکمرانی خردگرا باید از آن درس بگیرد. در طول همه سال های بعد از ۶۷ و پایان جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق، آفت قدرت و ثروت چنان به سان موریانه بر پایه های عقیدتی برخی رسوخ کرد و آن را پوساند که به کرات فضای سیاسی، اجتماعی کشور درگیر آفت های آن گردید و حتی در مواردی چند به چنان اولویتی در ذهن مسئولان رسید که اخلاق و شرع را پای آن ذبح کنند و مرزهای اخلاقی را در فضای اجتماعی کشور جابجا نمایند.
از امور متداول در گیرودار شهوت ثروت و قدرت ایجاد دوگانگی و حتی چندگانگی با انگ های قرون وسطایی بود و برخی تمام توان خود را به کار بستند تا برای رسیدن به مطامع شخصی خود خیل کثیری از دغدغه مندان و دلسوزان انقلاب را از قطار نظام پیاده کنند. این خصیصه به نوبه خود نقش بسزایی در کاهش میزان سرمایه اجتماعی نظام داشت و منجر به شکافی گردید تا از رهزن آن هر کوتوله سیاسی به خود اجازه دهد اقلا در بیرون از مرزهای جغرافیایی ایران عزیزمان علم لیدری به دست بگیرد و کوتوله پهلوی بر اساس همین بازخورد از ساختار اجتماعی ایران به ابرقدرتها برای تجاوز به خاک پاک این سرزمین چشمک بزند و یا حتی گروهکی که خشن ترین و دگم ترین نظام های سیاسی جهان باید پیشش لنگ بیاندازند ادعای ریاست جمهوری نماید.
اما ۱۲ روز جنگ با اسرائیل از یک نگاه برای این سرزمین نعمتی بزرگ بود تا سره از ناسره عیان شود و از پرده برون افتد راز، تا بدانیم خیل عظیم کسانی که تا دیروز و در زمان صلح کنار شومینه گرم ویلاهای چند میلیاردی شان صرفا جهت پیشبرد منافع شخصی نسخه جنگ می پیچیدند درست زمانی که کشور با تجاوز اشرار زمان مواجه شد، آب و روغن قاطی کردند و به دنبال سوراخ موشی برای در امان ماندن بودند. در مقابل همه کسانی که اهل لاف و گزاف نبودند و شامل قاعده مردی به عمل برآید بودند، از آغازین لحظات تجاوز، پای کار جنگ بودند، پای کار حفظ سرزمین شان از شر دژخیم صهیون و سر سوزنی در دفاع از باوری که مثل افکارآقایان شوی تلویزیونی نبود و ریشه در اصالت و باورهایشان داشت، پا پس نکشیدند. برخی به محض اعلام آتش بس از پستوهای ذلت و خواری بیرون آمده و توییت زن شدند و به تنظیمات کارخانه بازگشتند.
ایران عزیزمان ارزش این را دارد که دست از اختلافات من درآوردی و دوزاری برداریم، باورمان بر این است که همچنان که در این ۱۲ روز یکدست و یکپارچه در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادیم و شکستی مفتضحانه بر او تحمیل کردیم، در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز می توانیم با حفظ همین اتحاد کاری کنیم کارستان. به تنظیمات کارخانه باز نگردیم، عینک بدبینی و دوبینی را از چشمانمان و توهم توطئه را از افکارمان بزدائیم و اجازه دهیم تا این کشور و این نظام به مدد تقویت سرمایه اجتماعی خود در این ۱۲ روز به مرمت خرابی هایی بپردازد که افکار شوم و دودستگی ها در این مرز و بوم ایجاد کرده است. جنگ ۱۲ روزه الکی بود تا کسانی که شیشه خورده داشتند مشخص شوند، شابلونی بود برای سنجیدن میزان باورها، اعتقادات و شرافت مردمی که همواره پشت نظام و میهن شان بوده اند.
اما در رابطه با شما، عیار کارتان معلوم شد، نه تنها و علی رغم هارت و پورت های قبلی ۲۴ عیار نبودید بلکه مس مطلا از آب درآمدید. شما که هر زمان فرصتی یافتید کشاکش خودی و غیر خودی به راه انداختید، در کربلای ایران و عاشورای عاشورائیان بر سبیل سلیمان بن صرد خزاعی توسن نفاق راندید و بدانید که سرانجام خزاعی ها نهایتا درآمدن در زمره توابیون است و سرنوشتی جز عین الورده نخواهید داشت، شمایی که بعضا نخودی که هیچ بیخودی از آب درآمدید.
بساط دوگانه لوس و مشمئز کننده اصلاح طلب و اصولگرا را کنار بگذارید، اگر شعار ۱۲ روز قبل اش أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ بوده شق امروزش رُحَمَاء بَيْنَهُمْ است. دست از تخریب و استهزاء همدیگر بردارید، مارک ها و القاب و عناوینی را که بیشتر با شخصیت و وقار خودتان درخور است، به دیگران منتسب نکنید و مخلص کلام آن که غلظت سرمایه اجتماعی بسیار بالا رفته و می توان از این فرصت تاریخی برای جبران اشتباهات گذشته سود جست پس آن گاه ترمه قدرت را به اندازه و با قیچی انصاف ببرید و ذیل یک پرچم واحد و واژه مقدس ایران اسلامی دوخت و دوز کنید تا لعلکم تتقون شوید و زیاده عرضی نیست تا اسائه ادب نشود.
وحید خدادادی