چرا برخی جوانان دچار سندرم بیانگیزگی شدهاند؟
عضو هیات علمی دانشگاه تهران چرایی دچار شدن برخی جوانان به سندرم بیانگیزگی را تشریح کرد.
به گزارش آذرتیتر به نقل از ایلنا؛ "عباس جواهری محمدی” عضو هیات علمی دانشگاه تهران و روان درمانگر، درباره سندرم بیانگیزگی و رکود در برخی جوانان گفت: اینکه بخواهیم بگوییم بیانگیزگی در جوانان ما به یک اپیدمی تبدیل شده، نیاز به آمار دقیق و تحقیقات علمی دارد. به نظر من، آمار و تحقیقات کافی نداریم که بتوانیم به طور قطعی بگوییم جوانان ما بیانگیزهاند. این جمله به تنهایی دقیق نیست؛ برخی از جوانان ما بیانگیزه هستند، در حالی که برخی دیگر فوقالعاده با انگیزهاند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: باید به این موضوع توجه کنیم که چرا برخی جوانان بیانگیزه میشوند. بیانگیزگی میتواند دلایل مشخصی داشته باشد. به عنوان مثال، آسیبهای روانی میتوانند تأثیر زیادی بر روی انگیزه افراد بگذارند. ما ممکن است از بیرون یک فرد را ببینیم و تصور کنیم که او بیانگیزه است، اما واقعیت این است که ممکن است او با مشکلات روانی یا اجتماعی دست و پنجه نرم کند که بر روی انگیزهاش تأثیر گذاشته است.
جواهری در ادامه تصریح کرد: بنابراین، برای درک بهتر وضعیت جوانان، نیاز به بررسی دقیقتر و شناخت علل بیانگیزگی داریم تا بتوانیم به آنها کمک کنیم و شرایط را بهبود بخشیم. وقتی یک فرد آسیب روانی میبیند، ممکن است از بیرون به نظر بیانگیزه بیاید. به عنوان مثال، فردی که دچار افسردگی است، معمولاً حال خوبی ندارد و این وضعیت بر روی انگیزهاش تأثیر میگذارد. وقتی حالش خوب نیست، نمیتواند برای دانشگاهش یا برای دوستانش وقت بگذارد یا به فعالیتهای علمی و حرفهایاش بپردازد. این بیانگیزگی ناشی از افسردگی میتواند به راحتی قابل شناسایی باشد.
افسردگی یکی از عوامل اصلی بیانگیزگی است
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه افسردگی یکی از عوامل اصلی است که میتواند انگیزه افراد را تحت تأثیر قرار دهد، گفت: همچنین سوگواری نیز میتواند به بیانگیزگی منجر شود. افرادی که در سوگ عزیزانشان هستند، مانند پدر یا مادر، ممکن است احساس کنند که یک رابطه ارزشمند را از دست دادهاند و این تجربه میتواند به شدت بر روی روحیه و انگیزه آنها تأثیر بگذارد.
وی در ادامه گفت: تجربه سوگ و غم میتواند به بیانگیزگی منجر شود و این احساسات میتوانند به طور موقت یا حتی بلندمدت بر روی زندگی فرد تأثیر بگذارند. بنابراین، درک این مسائل و توجه به وضعیت روانی جوانان بسیار مهم است. باید به آنها کمک کنیم تا از این مراحل عبور کنند و بهبود یابند، زیرا این مشکلات میتوانند به طور جدی بر روی کیفیت زندگی و آینده آنها تأثیر بگذارند.
این عضو هیات علمی دانشگاه اظهار داشت: وقتی فردی دچار افسردگی میشود، معمولاً حال و حوصلهای برای انجام کارها ندارد و این بیانگیزگی میتواند به وضوح در رفتار او نمایان شود. وقتی از او میپرسید که چرا فلان کار را انجام نمیدهد، ممکن است بگوید «حوصله ندارم» یا «انگیزه ندارم» و این نشاندهنده وضعیت روانی اوست. ما جوانان افسرده و غیرافسرده داریم، اما وقتی جوانی دچار افسردگی است، یکی از نتایج آن این است که او برای کار کردن انگیزه ندارد. این وضعیت میتواند تأثیرات منفی بر روی زندگی روزمره و آینده او داشته باشد.
این روانشناس با اشاره به اینکه افرادی که دچار نقص توجه (ADHD) هستند، معمولاً در تمرکز و انجام کارهای روزمره با مشکل مواجه میشوند، گفت: این افراد ممکن است نتوانند به راحتی روی یک پروژه یا گزارشی که باید بنویسند، تمرکز کنند. به عنوان مثال، اگر قرار است یک پایاننامه یا گزارشی را آماده کنند، ممکن است به دلیل نقص توجه نتوانند به خوبی روی آن کار کنند و این موضوع میتواند به بیانگیزگی و احساس ناکامی منجر شود. از بیرون که به این افراد نگاه میکنید، ممکن است تصور کنید که آنها تنبل یا بیانگیزه هستند، اما واقعیت این است که آنها با یک اختلال واقعی دست و پنجه نرم میکنند که بر روی تواناییهایشان تأثیر میگذارد. این نقص توجه میتواند باعث شود که آنها نتوانند به راحتی کارهای خود را انجام دهند و در نتیجه، احساس ناکامی و بیانگیزگی بیشتری پیدا کنند.
جواهری گفت: این موضوع نشاندهنده اهمیت درک و آگاهی از مشکلات روانی و اختلالات توجه است. باید به این افراد کمک کنیم تا با استفاده از روشهای درمانی مناسب، بتوانند بر مشکلات خود غلبه کنند و به بهبود کیفیت زندگیشان بپردازند. همچنین، آگاهیرسانی به جامعه درباره این اختلالات میتواند به کاهش قضاوتهای نادرست و افزایش حمایت از این افراد کمک کند. افرادی که دچار نقص توجه یا کمالگرایی افراطی هستند، ممکن است به اشتباه به عنوان افرادی بیانگیزه تلقی شوند. در واقع، مشکل آنها بیانگیزگی نیست، بلکه ناتوانی در تمرکز یا ترس از عدم کمال است که مانع از پیشرفت آنها میشود.
این روان درمانگر عنوان داشت: برای مثال فردی که کمالگرا است، ممکن است بخواهد هر کاری که انجام میدهد، بدون نقص باشد. اگر قرار است یک پایاننامه بنویسد، ممکن است به این فکر کند که باید با آن پایاننامه دنیا را تغییر دهد و به همین دلیل، از ترس اینکه کارش به اندازه کافی خوب نباشد، از انجام آن خودداری کند. این نوع تفکر صفر و صدی میتواند به اهمالکاری منجر شود. اهمالکاری به معنای عدم انجام کارهایی است که باید انجام شوند. به عنوان مثال، فردی که باید برای یک امتحان آماده شود، ممکن است به دلیل ترس از شکست، از رفتن به امتحان خودداری کند. او ممکن است بگوید «میخواهم بروم»، اما در واقع از این میترسد که نتواند به خوبی عمل کند و به همین دلیل، بارها از رفتن به امتحان خودداری میکند.
جوانان کمالگرا درگیر ترسها و انتظارات غیرواقعی میشوند
جواهری با تاکید بر اینکه این نوع رفتارها میتواند به شدت بر روی زندگی فرد تأثیر بگذارد و باعث شود که از بیرون به نظر برسد که او بیانگیزه است، گفت: در حالی که واقعاً با مشکلات روانی و ترسهای درونی دست و پنجه نرم میکند. بنابراین، درک این مسائل و ارائه حمایتهای لازم به این افراد بسیار مهم است تا بتوانند بر مشکلات خود غلبه کنند و به اهدافشان برسند. این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم. افرادی که دچار کمالگرایی هستند، ممکن است به دلیل ترس از عدم کمال و شکست، از پیگیری پروژهها و ایدههای خود باز بمانند. این افراد به جای اینکه به سمت شغل و وظایف خود بروند، درگیر ترسها و انتظارات غیرواقعی میشوند و این میتواند به اشتباه به عنوان بیانگیزگی تعبیر شود.
وی اظهار داشت: همچنین افرادی که به کاری که انجام میدهند علاقه ندارند، ممکن است به دلیل عدم تطابق با استعدادها و علایق خود، انگیزه کافی برای پیشرفت نداشته باشند. به عنوان مثال، جوانی که استعدادش در هنر است اما در رشته مهندسی تحصیل میکند، ممکن است به دلیل عدم علاقه و نداشتن انگیزه، کارش را به صورت ناقص انجام دهد. در این حالت، رئیس او ممکن است بگوید که چرا انگیزه ندارد، در حالی که واقعاً مشکل درعدم تطابق بین علاقه و شغل اوست. این بازدارندههای روانی میتوانند مانع از پیشرفت افراد شوند و باعث شوند که جوانان نتوانند به اهداف خود برسند. بنابراین، مهم است که به این مسائل توجه کنیم و به افراد کمک کنیم تا استعدادها و علایق خود را شناسایی کنند و در مسیرهای مناسب قرار بگیرند. این کار میتواند به افزایش انگیزه و بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند.
این روان درمانگر بیان داشت: در نهایت باید به این نکته توجه کنیم که بیانگیزگی ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد و نیاز به بررسی دقیقتری دارد تا بتوانیم به درک بهتری از وضعیت افراد برسیم و به آنها کمک کنیم. یکی از دلایل بیانگیزگی افراد میتواند تفکرات منفی و بازدارندهای باشد که در ذهن آنها وجود دارد. وقتی افراد امید و انگیزه کافی ندارند، به راحتی از ادامه کار خود دست میکشند. امید به عنوان یک سرمایه روانشناختی بسیار مهم است و اگر فردی احساس کند که برای موفقیت در کاری که انجام میدهد، امیدی ندارد، به احتمال زیاد آن کار را رها میکند.
وی در ادامه گفت: سرمایه روانشناختی شامل چهار مؤلفه اصلی؛ کارآمدی، امید، خوشبینی و تابآوری است. اگر امید فردی کم باشد، به طور طبیعی تلاش نمیکند و انگیزهای برای ادامه کار نخواهد داشت. بنابراین، تقویت امید و ایجاد یک محیط مثبت و حمایتی میتواند به افزایش انگیزه و بهبود عملکرد افراد کمک کند. این موضوع نشاندهنده اهمیت توجه به سلامت روانی و ایجاد شرایطی است که افراد بتوانند به راحتی بر مشکلات خود غلبه کنند و به سمت اهدافشان حرکت کنند. یکی از سرمایههای روانی، تابآوری است که به معنای توانایی فرد برای بلند شدن دوباره پس از شکست است. اگر فردی تابآوری بالایی داشته باشد، پس از شکست، به راحتی میتواند دوباره تلاش کند و به سمت اهدافش برگردد. اما اگر تابآوری فرد کم باشد، ممکن است پس از یک شکست، احساس کند که نمیتواند ادامه دهد و از تلاش دست بکشد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: به عنوان مثال، وقتی از افرادی میپرسیم که چرا کاری را انجام نمیدهند، ممکن است بگویند «کاری که باید انجام دهم خیلی سخت است» یا «من فکر میکنم نمیتوانم این کار را به خوبی انجام دهم.» این نوع تفکرات میتواند ناشی از کمبود اعتماد به نفس یا خوشبینی باشد و به بیانگیزگی منجر شود. بنابراین، تقویت تابآوری، خوشبینی و اعتماد به نفس در افراد میتواند به آنها کمک کند تا بر چالشها غلبه کنند و به سمت اهدافشان حرکت کنند. این موضوعات نیاز به توجه و حمایت دارند تا افراد بتوانند به بهترین نحو از پتانسیلهای خود استفاده کنند.
وی اظهار کرد: وقتی از افراد میپرسیم که چرا کاری را انجام نمیدهند، ممکن است پاسخهایی مانند «نمیتوانم» یا «احساس میکنم که نمیتوانم موفق شوم» بشنویم. این نشاندهنده عدم اعتماد به نفس و اضطراب آنهاست. عدم اعتماد به نفس یکی از عوامل اصلی است که میتواند به اهمالکاری منجر شود. به عنوان مثال، وقتی از یک جوان میپرسیم که چرا برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد اقدام نمیکند، ممکن است بگوید «نمیتوانم این کار را انجام دهم» یا «احساس میکنم که موفق نخواهم شد.» این نوع تفکرات باعث میشود که او از تلاش برای رسیدن به اهدافش دست بکشد و به جای آن، به سادگی در گوشهای بایستد و وقت خود را هدر دهد.
برخی جوانان باانگیزه به دلیل نداشتن اعتماد به نفس از اقدام به عمل باز میمانند
جواهری با بیان اینکه در واقع، این افراد ممکن است انگیزه داشته باشند، اما به دلیل عدم اعتماد به نفس، از اقدام به عمل باز میمانند، گفت: وقتی از بیرون به آنها نگاه میکنیم، ممکن است تصور کنیم که آنها بیانگیزه یا تنبل هستند، در حالی که واقعیت این است که آنها با ترس و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. اگر بخواهیم جمعبندی کنیم، میتوان گفت که برای کمک به جوانان و افزایش انگیزه آنها، باید به تقویت اعتماد به نفس و تابآوری آنها توجه کنیم. این کار میتواند به آنها کمک کند تا بر ترسهای خود غلبه کنند و به سمت اهدافشان حرکت کنند. همچنین، آگاهیرسانی و حمایت از آنها در این مسیر بسیار مهم است تا بتوانند از پتانسیلهای خود به بهترین نحو استفاده کنند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: بنابراین، ما میتوانیم افراد زیادی را ببینیم که به نظر میرسد حرکت نمیکنند و بیانگیزه هستند، اما دلایل مختلفی برای این وضعیت دارند. در نهایت، یکی از مهمترین مسائلی که برخی از افراد با آن مواجه هستند، عدم وجود معنا در زندگیشان است. وجود معنا و هدف در زندگی میتواند به شدت بر روی انگیزه و تلاش افراد تأثیر بگذارد. وقتی افراد احساس کنند که زندگیشان معنا دارد و به اهدافی که برای خود تعیین کردهاند، نزدیک میشوند، انگیزه بیشتری برای حرکت و تلاش خواهند داشت. بنابراین، توجه به این موضوع و کمک به افراد برای پیدا کردن معنا در زندگیشان میتواند به بهبود وضعیت روانی و افزایش انگیزه آنها کمک کند.
جواهری با اشاره به اینکه معنای زندگی و انگیزه به شدت به هم وابستهاند، گفت: این موضوع میتواند به دلایل مختلفی برگردد، از جمله فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که جوانان با آن مواجه هستند. برای ایجاد معنا در زندگی جوانان، باید به سه فاکتور اصلی توجه کنیم: نخست فرد باید در کاری که انجام میدهد، استعداد داشته باشد. اگر فردی در زمینهای که فعالیت میکند، توانایی و استعداد نداشته باشد، به احتمال زیاد احساس ناکامی و بیانگیزگی خواهد کرد. علاقه به کار نیز بسیار مهم است. اگر فرد به کاری که انجام میدهد علاقه نداشته باشد، آن کار برایش بیمعنا خواهد بود. کار باید برای فرد معنا و ارزش داشته باشد. اگر فرد احساس کند که کاری که انجام میدهد، ارزشمند است و به او معنا میدهد، انگیزه بیشتری برای ادامه آن خواهد داشت.
این روانشناس تصریح کرد: اگر فردی در جایگاه مناسبی باشد و کاری را انجام دهد که به آن علاقه دارد و در آن استعداد دارد، به طور طبیعی احساس معنا و انگیزه خواهد کرد. اما اگر فردی در جایی باشد که برای او مناسب نیست و کاری را انجام دهد که به آن علاقه ندارد، به احتمال زیاد احساس بیمعنایی و بیانگیزگی خواهد کرد. به همین سادگی، اگر فردی در محیطی باشد که به او اجازه میدهد استعدادها و علایقش را شکوفا کند، میتواند به راحتی معنا و انگیزه را در زندگیاش پیدا کند. این موضوع نیاز به توجه و حمایت از سوی خانواده، جامعه و نهادهای آموزشی دارد تا جوانان بتوانند به سمت اهداف و آرزوهای خود حرکت کنند.
جواهری با بیان اینکه وضعیت فعلی جامعه و انباشت مشکلاتی مانند بیکاری و شرایط اقتصادی نامناسب میتواند تأثیرات جدی بر روی جوانان داشته باشد، گفت: جوانان سرمایههای مملکت هستند و باید به آنها توجه ویژهای شود و بر روی آنها سرمایهگذاری شود. در این شرایط، جوانانی که در محیطهای کاری قرار میگیرند که برایشان معنا دارد، میتوانند احساس رضایت و انگیزه کنند. اما جوانانی که در کارهایی مشغول هستند که برایشان بیمعناست، ممکن است دچار بیانگیزگی و ناامیدی شوند. این موضوع میتواند به مشکلات روانی و اختلالات عاطفی نیز منجر شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: از نظر روانشناسی، توسعه فردی و مهارتهای زندگی برای جوانان بسیار مهم است. اگر جوانان در این زمینهها قوی شوند، میتوانند بهتر با چالشها و مشکلات زندگی مواجه شوند. مهارتهای زندگی به آنها کمک میکند تا در شرایط سخت، تصمیمات بهتری بگیرند و به سمت اهداف خود حرکت کنند. همچنین، اگر جوانان دچار اختلالات روانی یا آسیبهای روانی باشند، باید برای تشخیص و درمان آنها اقدام شود. پایش سلامت روان برای جوانان و نوجوانان ما بسیار ضروری است. این موضوع نه تنها به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک میکند، بلکه میتواند به توسعه جامعه نیز کمک کند.
با انگیزه بودن جوانان به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک میکند
وی با تاکید بر اینکه از بعد اقتصادی نیز، اگر جوانان توانمند و با انگیزه باشند، میتوانند به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک کنند، گفت: بنابراین، توجه به نیازها و مشکلات جوانان و سرمایهگذاری در زمینههای روانشناسی و توسعه فردی، میتواند به بهبود وضعیت آنها و جامعه کمک کند. نسلهای گذشته معمولاً با چالشها و سختیهای بیشتری مواجه بودند و این ممکن است به آنها انگیزه و انرژی بیشتری برای مقابله با مشکلات داده باشد. آنها به نوعی یاد گرفته بودند که چگونه با شرایط سخت کنار بیایند و این تجربهها به آنها کمک کرده است تا انرژی روانی بیشتری داشته باشند. از طرف دیگر، نسل جدید با چالشهای متفاوتی روبرو است. فشارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میتواند بر روی انرژی روانی آنها تأثیر بگذارد. همچنین، دسترسی به اطلاعات و تکنولوژیهای جدید ممکن است باعث شود که جوانان احساس کنند که در مقایسه با نسلهای گذشته، فرصتهای کمتری دارند.
وی اظهار داشت: در نهایت، برای درک بهتر این موضوع، نیاز به بررسی دقیقتری داریم تا بتوانیم عواملی که بر روی انرژی روانی نسلهای مختلف تأثیر میگذارد را شناسایی کنیم و به جوانان کمک کنیم تا بتوانند انرژی و انگیزه لازم را برای پیشرفت و موفقیت پیدا کنند. تفاوتهای انرژی و انگیزه بین نسلهای گذشته و حال میتواند به عوامل متعددی برگردد. یکی از این عوامل، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی است که در زمان ما وجود دارد. به ویژه، ظهور رسانههای اجتماعی و تکنولوژیهای جدید تأثیرات مثبت و منفی زیادی بر روی جوانان دارد. رسانههای اجتماعی میتوانند به عنوان یک ابزار ارتباطی و منبع اطلاعاتی مثبت عمل کنند، اما در عین حال، میتوانند فشارهای روانی و اجتماعی را نیز افزایش دهند. تحقیقات زیادی نشان دادهاند که استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی میتواند به احساس تنهایی، اضطراب و افسردگی منجر شود.
جواهری با اشاره به اینکه بازیهای کامپیوتری و سایبر بُرینگ (Cyberbullying) نیز از جمله چالشهایی هستند که نوجوانان و جوانان با آنها مواجهاند، گفت: این مسائل میتوانند تأثیرات منفی بر روی سلامت روانی جوانان داشته باشند و به احساس بیانگیزگی و ناکامی منجر شوند. با این حال، نمیتوانیم تکنولوژی و رسانههای اجتماعی را به طور کامل حذف کنیم. به جای آن، باید مهارتهای لازم برای استفاده صحیح از این ابزارها را به جوانان آموزش دهیم. ایجاد یک سبک زندگی سالم و متعادل در کنار استفاده از تکنولوژی میتواند به جوانان کمک کند تا از مزایای آن بهرهمند شوند و در عین حال از آسیبهای آن دور بمانند. این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کنیم. آموزش مهارتهای زندگی و توانمندسازی جوانان در استفاده از تکنولوژی میتواند به بهبود وضعیت روانی و اجتماعی آنها کمک کند و به آنها اجازه دهد تا در دنیای مدرن به خوبی عمل کنند.
وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، آسیبهای روانی که نسلهای گذشته تجربه کردهاند، ممکن است به درستی گزارش نشده باشد. به عنوان مثال، اگر افسردگی در نسل پدربزرگها وجود داشته، احتمالاً به دلیل نبود آگاهی و زیرساختهای لازم برای سلامت روان، این موضوع به درستی ثبت نمیشده است. بنابراین، مقایسه آمارهای کنونی با گذشته ممکن است مبنای درستی نداشته باشد، زیرا نرخ گزارش و ثبت مشکلات روانی در گذشته و حال متفاوت است. همچنین، تغییرات جدی که در جامعه ما نسبت به نسلهای قبل رخ داده، نیاز به بررسی و پژوهشهای بیشتری دارد. ما باید به این تغییرات توجه کنیم و به جای نگاه حذفی به تکنولوژی، به دنبال راههایی باشیم که از مزایای آن بهرهبرداری کنیم و در عین حال از آسیبهای آن جلوگیری کنیم.
جواهری در پایان گفت: تکنولوژی به خودی خود بد نیست، بلکه استفاده نادرست از آن میتواند سلامت روان جوانان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، باید به جوانان آموزش دهیم که چگونه به طور مؤثر و سالم از تکنولوژی استفاده کنند. این شامل آموزش مهارتهای زندگی، مدیریت زمان و ایجاد تعادل بین استفاده از تکنولوژی و فعالیتهای دیگر است.