چند روز پیش علیرضا منصوریان بازیکن سابق و سرمربی سابق تیم تراکتور، در یک برنامه تلوزیونی به رسانه های تبریز اشاره کرد و از «محیرالعقول» و ناشناخته بودن نام های درج شده بر روی میکروفون های موجود در نشست های خبری بازی های فوتبال در این شهر سخن گفت. منصوریان در این گفتگو ضمن اشاره به برندهای معروف رسانه ای با حالتی تحقیرآمیز از ناشناخته بودن رسانه های تبریز و همچنین ضعف خبرنگاران تبریزی در حوزه رسانه هم سخن به میان آورد. هر چند این سخنان اعتراض برخی از اهالی رسانه تبریز و حتی عضو شورای اسلامی شهر را هم به همراه داشت ولی واقعیتی که نمی توان با این گونه اعتراض ها، آن را کتمان کرد، این است که در حال حاضر رسانه های استان و شهر تبریز به هیچ عنوان جایگاهی را که باید داشته باشند را دارا نیستند. هر چند از نظر تعداد رسانه و از نظر کمی آذربایجان شرقی در رده های بالای جدول استان های کشور قرار گرفته است، ولی وضعیت رسانه های استان از نظر کیفی به هیچ عنوان مطلوب نیست.
ما حتی نتوانسته ایم رسانه ای در حد و قواره ملی داشته باشیم تا منصوریان اینگونه بی پروا از «محیرالعقول» بودن اسامی رسانه های این شهر سخن نگوید و از ناآشنا بودن نام رسانه های استان و تبریز حرف نزند. چرا باید شهری با آن سابقه مطبوعاتی درخشان که روزنامه نگاران آن اولین، بهترین، تاثیرگذارترین و جریان سازترین روزنامه های این کشور را راه اندازی کرده اند و در طول تاریخ خصوصا دوره قاجار قادر به جریان سازی بودند، امروز به وضعیتی دچار شوند که یک فوتبالیست بتواند اینگونه رسانه ها و خبرنگاران این شهر را در صفر ضرب کند. شهری که توانسته زمانی روزنامه نگارانی را در دامن خود بپروراند که تاثیرگذارترین روزنامه های قبل و بعد از مشروطه را به چاپ رسانده اند، به چه دلیل و چرا امروز حتی نتوانسته یک رسانه شناخته شده، تاثیرگذار و جریان ساز در حد ملی داشته باشد. چرا باید علی رغم وجود این همه رسانه در استان، یک فوتبالیست از سوال های خبرنگاران تبریز در نشست های خبری تعجب کند و با زبان بی زبانی بگوید که خبرنگاران این شهر حداقل سواد رسانه ای را هم ندارند. بدون شک وضعیت فعلی رسانه های استان خصوصا از نظر کیفی اصلا قابل مقایسه با سابقه مطبوعاتی این شهر و استان ندارد و در این باره مصداق مثل معروف «داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است» شده ایم.
علی رغم اینکه در این شهر خبرنگاران و اهالی رسانه ای هستند که از جان و دل در این مسیر قدم بر می دارند و به معنای واقعی «اهل رسانه» هستند، اما اگر بخواهیم نقطه پایانی بر این وضعیت نامساعد بگذاریم، چاره ای جز همکاری میان رسانه های شهر، راه اندازی رسانه ای در حد ملی و همچنین پرورش خبرنگاران حرفه ای و تخصصی نداریم. اگر اینگونه باشد آن موقع می توانیم از پدیده «خبرنگار وارداتی» به استان در اتفاقات ملی که در این شهر رخ می دهد انتقاد کنیم، در غیر این صورت این در تا ابد بر همین پاشنه خواهد چرخید.