همگان میدانیم که رابطهای ناگسستنی بین فعالیت اقتصادی و محدودیتهای بومشناختی وجود دارد. مثلا نظر به محدودیت منابع آبی استان، آمایش صنعت به ما میگوید که صنایع آببری مثل فولاد و پتروشیمی باید در کنار ساحل احداث و مستقر شوند و الا به بحران بیآبی دامن میزنند.
علیرغم این، در نظریه کلاسیک و نئوکلاسیک (نظریه غالب در نظام آموزش و پژوهش رسمی علم اقتصاد ایران)، مناسبات حاکم بر محیطزیست، عواملی ثانوی، کوچک و قابل اغماض هستند که تاثیر چندانی بر روند فعالیتهای اقتصادی ندارند.
از آنجا که نظریه غالب در نظام آموزش و پژوهش علم اقتصاد ایران، ترجمهای از امریکا و بریتانیا وارد شده است، و این دو کشور، منابع آبی غنی دارند و دچار تنشهای آبی ایران نیستند، مسائل و راهحلهای وارداتی علم اقتصاد هم حساس به منبع آب نبودهاند. این مسئله باعث شده است که ما در آموزش، پژوهش و سیاستگذاری اقتصادی دهههای گذشته حساس به منبع آب نباشیم و از آمایش صنعت و فعالیتهای اقتصادی غفلت کنیم. در نتیجه امروزه با بحران انباشته کمبود آب مواجه شویم.
عجب آنجاست که به خاطر غفلت روش شناختی عدهای و نیز نفع برخی دیگر، راهحلهای بحران زیستمحیطی را همچنان بر نظریهای استوار کردهایم (نظریه نئوکلاسیک) که خود عامل بحران بوده است. تا زمانی که در آموزش، پژوهش و سیاستگذاری اقتصادی از آموزههای کلاسیک و نئوکلاسیک که وابسته به استعارههای فیزیک نیوتنی است و ترجمهای وارده شده، استفاده میکنیم، تعمیق بحرانهای زیستمحیطی به ویژه در حوزه آب، دور از انتظار نیست.
یاور احمدپور ترکمانی