از واقعیتها نوشتیم و وارونه گشت بر ما
از آبادیها نوشتیم و ویرانه گشت بر ما
از حقایق نوشتیم و معکوس گشت بر ما
از گُل و بلبل، کوه و چمن نوشتیم و
گِل و کاه و چاله و دود گشت بر ما
از فراوانیها و زیباییها نوشتیم
و خار و خس و خشکسالی بارید بر ما
از هر آنچه نوشتیم و قلم زدیم بر آن،
همه معکوس گشت بر ما و سوار بر
اسبِ سوار بر سمند باد گشت بر ما....
آری ...گویا، همه دست در دست هم دادند
تا بر کامهی دل این قلمزن و تصویر نقشبسته بر اندیشه این خبرنگار گام بردارند و رنگ شکستگی بر آن بپاشند....
اما با همه این تلخیها و چینشهای عادی گشته، رخصت شکوه و گلایه نیست بر ما. هر چه میخواهد بشود، من باز هم خبرنگار میمانم تا نقشی دوباره بر صفحه خبر و دنیای پیرامونش نگارم. از اینروی، با لبخندی از جنس امید و امیدواری بیشازپیش، در اینروز مزیّن گشته بهنام خبرنگار در پی رسیدن به جایگاه واقعی از دسترفتهاش، تصمیم میگیرم تا بر خلاف چرخش عقربههای ساعت روان گشته در اندیشه در ابهام ماندهام، هر چه هست را وارونه سازم و از معکوسها بنویسم تا شاید معکوسها وارونه گردند و واقعیتها روی خوشیدوار خود را نمایان سازند. آری از اینروست اراده کردهام از جداییها و جنگ، اشکهای بیپایان و لرزههای هزاران کودک جنگدیده، فریادهای پدران و مادران پرنده خونین در دستگرفته، فقر و نداری بنویسم تا با معکوس شدنشاش، خورشید حقیقت نمایان گردد و صلح و آشتی، آرامش و درخشش مهرگونه بر جهان در انتظار صلح و آرامش و دنیای پیرامون قلم حقیقتنگار، خبر و رسانه حاکم گردد و سیلی از یک دنیای شاد و عاری از رنج و عذاب، جنگ و فقر، تبعیض اعم از رسانهای، قومی و نژادی، اختلاس و هرچه رنگ ۲ رویی و نامردمی و نامهربانی، اسیری و اجیری ایست در دل پر تلاطم جهان و دل در حال تپش نگارنده این متن و دلهای پر مهر مخاطبانش جریان یابد و در هر نقطه از این هستی زیبا و بیانتها جاری و ساری گردد...
بهامید شفافشدن واقعیتهای وارونه گشته و جاریشدن رودی از محقق شدن خواستههای الهی و مردمی نقشبسته در بطن و متن جامعه رو به رشد و تعالی اسلامی و بارش بیشازپیش فراوانیها، مهربانیها و هر چه نام زیبایی بر خود گرفته و سرافرازی بیشازپیش ایران همیشه سرافراز مان....
باشد که خبرنگار بمانیم و خبرنویس نگردیم...
«خبرنگار روزت مبارک»
مریم خدابخش