نمایش 1 - 14 از 27
- ۱۱۱ کودک خیابانی تحت حمایت بهزیستی آذربایجان شرقی هستند 7 views
- کاروان سوگواری تبریز در مسیر شام 7 views
- در برخی خانواده های ایرانی نگهداری سگ جایگزین فرزندآوری شده است 6 views
- اصغر یوسفینژاد؛ ترور نافرجام يك فيلمساز 6 views
- شهردار تبریز، مهمان لیلی و مجنون 6 views
- پیام های تسلیت مقامات برای درگذشت کارآفرین برترایران 5 views
- آیا مدیر کل آموزش و پرورش استان «هوشیار» است؟ 5 views
- اگر آرامش می خواهید ائل گلی مقصد مناسبی نیست 5 views
- تیم والیبال شهرداری ارومیه یک بازیکن از ایلخچی به خدمت گرفت 5 views
- بازیکن مصدوم تراکتور ۶ ماه از میادین دور خواهد بود 4 views
- فروشندگان سکه تقلبی در مرند دستگیر شدند
- مدارس شهرستانهای تبریز و اسکو برای سومین روز پیاپی غیرحضوری است
- نمایش «دروغ» روی صحنه رفت
- ریحانی دروغ را به صحنه میبرد
- این جاده ناتنی است
- جشنواره سراسری تئاتر کودک و نوجوان باغچه بان پایان یافت
- همایش علمی جبار باغچهبان در مرند برگزار شد
- اولین ارتباط من با تئاتر در مدرسه بود
- آخرین روز جشنواره تئاتر باغچهبان به پایان رسید
- رونمایی از ترجمه نمایشنامه “جنگل”
- افتتاحیه دومین جشنواره سراسری تئاتر کودک و نوجوان باغچهبان مرند
- آغاز راه یک کارگردان جوان
- نامهربانی با یار مهربان

مقبرهالشعرا؛ گرفتار میان خاک و آهن و حصار

به گزارش آذر تیتر به نقل از فارس، بنای زیبایی که طرح آن اوایل دهه ۵۰ توسط غلامرضا فرزانمهر معمار نام آشنای ایرانی در مسابقه معماری برای ساخت مقبرهالشعرا برنده شد، حالا روزها،ماهها و سالهاست که گرفتار خاک و آهن و حصار است.
مکانی که روزگاری قرار بود مامنی برای ادیبان و شاعران باشد و صدای نجواهای عارفانه آن تا دیارهای دور و دور هم برسد، حالا پر از صداهای ناخراش است از ساخت و سازهای گاه به گاه.
جایی میان کوی سرخاب که آرامگاه بیش از ۴۰۰ شاعر و ادیب است. هر چند بزرگان شعر و ادب مثل خاقانی، قطران تبریزی، همام تبریزی و صدها شاعر و ادیب دیگر در خاک سرخاب آرام گرفتهاند ولی باز هم قرعه روزگار طوری رقم خورده که مقبرهالشعرا را با نام استاد شهریار میشناسند.
شهریار شیرین سخنی که مردمان بسیاری همه ساله برای رسیدن تا مقبره او راهی تبریز میشوند ولی در میان راههای پر پیچ و خم و صعبالعبور به سختی راهی برای وارد شدن به مقبره الشعرا پیدا میکنند.
راه که نه؛ دالان باریکی است با سازههای زُمخت و بد قواره که مسیری برای گردشگران و مسافران بیقرار فراهم کرده است.
همان روزهای دهه ۵۰ که کار ساخت مقبره الشعرا آغار شد، وعده ساخت یک پردیس فرهنگی مهم به عنوان پاتوقی برای اهالی فرهنگ تبریز نیز داده شد. طرحی که با وجود گذشت نزدیک به پنج دهه همچنان عقیم مانده و اداره فرهنگ و ارشاد آذربایجانشرقی از نبود بودجه برای تکمیل آن سخن میگوید و نهادهای دیگر هم در سکوت از کنار آن عبور میکنند.
در تمام این چند دهه اخیر مقبره الشعرا با ۱۵ هزار متر مربع زیربنا مثل طفلی ناتنی در گوشهای از شهر رها شده و گاه پشت حصارهای آهنی پنهان شده و گاه تپههای خاک و شن در جایجای بنا دیده میشود.
یکی دو سال پیش که قرعه تبریز ۲۰۱۸ و پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی به نام تبریز زده شد، تب و تاب شهری هم برای آمادگی این میزبانی شروع شد. جلسات و درهای بسته و تصمیمهایی که در نهایت همگی به یک هیچ بزرگ ختم شد.
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مثل خیلی وقتهای دیگری که سهمی از اتفاقات مهم فرهنگی نداشته، این بار هم با همان موضع همیشگی از نبود بودجه گلایه کرده و خود را کنار کشید.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هم تلاشی برای ساماندهی این بنا نداشته است. در این میان شهرداری تبریز که یکی دو سال پیش روز شمار تکمیل این پروژه را در روی بیلبوردهای شهری به نمایش گذاشته بود نیز بین شلوغیهای تغییرات شورا و شهردار وعده خود را فراموش کرد.
هر چند این روزها به لطف تب و تابهای اقتصادیِ گیجکننده، دیگر پروژههای عمرانی هم مسکوت مانده ولی نمیتوان بیتوجهی دائمی و همیشگی به مقولههای فرهنگی و طرحهای مرتبط با این حوزه را کتمان کرد.
طبق عادتی دیرینه همیشه بین ساخت روگذرها و مراکز خرید و احداث خیابانهای بزرگ، سهم رویدادهای فرهنگی به فراموشی سپرده شده و انگار این موضوعات دغدغههیچ مدیری نیست.
کلانشهریی که رشد فرهنگی آن هیچگاه همگام با رشد جمعیتی و توسعه شهری نبوده و در اثر این ناهمگونی مسائل اجتماعی متعددی روزانه تیتر یک اخبار استان است.
دریغا که زیست شهری تنها با اقتصاد و عمران محقق نمیشود و جامعه برای رشد فرهنگی نیاز به مقبرهالشعراها دارد.
به گفته مسوولان، مقبرهالشعرا بزرگترین پروژه فرهنگی کشور به شمار میرود که لزوم اتمام و بهره برداری از آن، این روزها که باید زیرساختها و پروژههای گردشگری شهر برای تبریز ۲۰۱۸ آماده میشد، ضروری داشت.تبریز ۲۰۱۸ میتوانست بهانه خوبی باشد برای اختصاص بودجه و سهمی برای تکمیل مقبره الشعرا.
با تمام این اوصاف انسان تنها به امید زنده است و برای ادامه حیات چارهای جز چنگ زدن به ریسمان امید نیست که شاید طلسم اتمام این پروژه شکسته شود. شاید روان خفتگان دیار سرخاب هم پس از پنج دهه صدای تیشه و تبر، آرام گیرد.
نگارنده: سارا رئوف
ارسال نظر